... من و دخترام ...

اينجا مينويسم از خاطرات خوشمون با هم ،از روزاى قشنگ بچه گى تون با هم

دومین ماهگردت مبارک

سلام امروز دخملم دو ماه و ١١ روزه که به دنیا اومده و روز به روز شیرینتر میشه و من و باباش بیشتر عاشقش ... امروز ساعت ١١ حامد اومد تا بریم واکسن رزانا رو بزنیم ١١ روز پیش که رزانا رفت تو دو ماه هم بردیمش دکتر تا واکسنشو دکتر بزنه که مثلا بهتر بزنه که دکی هم گفت که دخملی یه کوچولو سرما خورده ، آخه اول حامد سرما خورد شدید منم ازش گرفتم و با اون همه مراعاتی که کردم ولی رزانا هم یه کم گرفته بود که البته اصلا معلوم نبود و دکی بعد معاینه دارو داد و گفت ١ هفته بعد واکسن بزنید و رزانا خانم اون روزو قصر در رفتن... و تو این یه هفته رزانا چون شبا دارو میخوردو خواب آور بود شبا رو به موقع میخوابیدو ما هم میخوابیدیم ومن تا صبح بیدار نبودم ...
14 دی 1390
1